سید مَهدی و قیلوله
پستونکمو بده می خوام بخوابم اهل قِیلولم ..... روزگارم بد نیست داستان تصویری قیلوله در ادامه ... پستونک رو از مامان گرفتم که مراسم قیلوله رو اجرا کنم تازه چشمام گرم شده بود که با صدایی از خواب پریدم ، گفتم آرووووووم الان وقت فضیلت قیلولست ، ساکت باشید بخوابیم به صورت دمر ، مشغول انجام قیلوله با مخلفات بودم که یهو یه صدایی بلند شد کیییییییییییییی منو بیدار کرد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ بازم خوابیدم همش خواب می دیدم ضربه کاشته می زنن ، منم تنهایی دیوار ...
نویسنده :
مامان و بابا
2:10